پسرمون ماهانپسرمون ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
مامان ملیحهمامان ملیحه، تا این لحظه: 36 سال و 28 روز سن داره
باباوحیدباباوحید، تا این لحظه: 36 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

دلنوشته های مامان ملیحه

آشوبم

امیرحسین و اسباب بازی های پسرمون

معمولا اخرهفته ها بعضی وقتا خاله سمیه میومد خونمون هم من تنها نباشم( باباسرکاربود پنج شنبه ها )هم کمکی کرده باشه به من هربار هم امیرحسین وسایل سیسمونی تو میورد وسط با یه ذوقی بازی میکرد یکی از اون دفعات بازی با قطارت بود که هیچ رقمه راضی نمیشد کنار بزارمش اینم فیلم بازی با قطارته که بابا وحید برای امیرحسین وصلش کرده اونم کلی کیف کرد بازی امیرحسین باقطارماهان ...
27 فروردين 1396

درآستانه روز پدر

فردا روز مرد هست و برای من و بابا وحید امسال روز مرد متفاوت هست چون دیگه مرد مهربون من داره پدرمیشه و زمان کمی مونده تا شما گل پسرمون رو تو بغلش بگیره بگه چطوری بابایی خوشحالم که خدا این نعمت پدرشدن رو از بابا وحید دریغ نکرده و آرزویم این است که فرزند فوق العاده ای برای باباوحید بشی همونجور که اون همسر بی نظیر برای من و پدربسیارمهربون برای تو هست  نمیدونم چه حرکتی برای خوشحالی بابا انجام بدم چه هدیه ای بگیرم مخصوصا که فرصت سوپرایز ندارم چون من و بابایی  باهم میریم سرکار وبرمیگردیم غافلگیرکردن یکم کارسختیه البته با همین شرایط من و باباوحید همیشه برای خوشحال کردن همدیگه راه حلی برای سوپرایز و غافلگیری پیداکردیم ولی الان ی...
21 فروردين 1396

کلاس بارداری

دیروز یکشنبه اولین جلسه کلاس بارداری بود که ازطرف مرکز بهداشت  پایگاه خرم ثبت نام کرده بودم . بلوارامین -مرکز رویش - خانم رشیدی جلسه اول که خیلی خوب بود من به همراه هشت تا مامان دیگه درکلاس حضور داشتیم با یه مربی شوخ و باحوصله خانم رشیدی که در مورد بهداشت فردی و پوزیشن های نشستن ایستادن و خوابیدن برامون صحبت کرد و من خیلی دوست داشتم مباحث و فضای کلاس رو شب که رسیدم خونه همه رو تندتند برای بابا وحید تعریف کردم اونم از اینهمه انرژی خندش گرفته بود البته توزمانی که من کلاس بودم باباوحید یه عالمه ماهی پاک کرده بود که کلافش کرده بود ...
21 فروردين 1396

تهیه سیسمونی

و امارسیدیم به قسمت هیجانی، شیرین و البته زمان بر و پرهزینه سیسمونی خریدن  بعد ازتعطیلات عید ازاونجا که هم من هم مامان جون خیلی عجولیم ، فرآیند سیسمونی خریدن رو برا گل پسرمون شروع کردیم . اول از همه سرویس چوب رو سفارش دادیم که باتوجه به حساسیت باباوحید ازشرکت یاسمن (jasminwood) تو خیابون عطاران سفارش دادیم . امیدوارم پسر عزیزمون بزرگ که شد ازسفارش ما خوشش بیاد. اینم عکسایی که از مغازه گرفتیم قراره اردیبهشت به دستمون برسه ایشاله   بعد ازاون رفتیم سروقت وسایل تغذیه مثل شیشه شیر و اینا . که بیشترش رو ازهایپرسیسمونی تو عطاران خریدیم و اکثرش مارک چیکو ازهمین مغازه یه شیشه جغجغه خریدم خیلی دوسش داشتم ک...
20 فروردين 1396

تولد مامان ملیحه در زمان بارداری

سلااااااااااااااااااااااااااام پسر عزیزم. خوبی؟ خداروشکر در زمان بارداریم بیشتر جشن و عروسی و شادی و عید بوده حتی ماه های اخربارداریم خورده به ماههای رجب و شعبان و عید فطر و ... یکی از اون شادی ها تولدم بود که با وجود شما گل پسر متفاوت تر از هر سال بود. باباوحید که هرسال برام هرجورشده کیک میگیره امسالم هول هولی (چون مهمون داشتیم) یک کیک شکلاتی خوشمزه گرفت . وقتی خوردمش کلی شما به وجد اومدی فک کنم داشتی میرقصیدی :))) آرزو میکنم سال دیگه این موقع سه تایی درکنارهم حسابی شاد و خوشبخت و دررفاه باشیم ...
12 فروردين 1396

اولین پست سال 96 -عیدی های پسرمون وقتی تو دل مامانش بود

چه سالی بشه امسال....... سلام پسرم . عیدتتتتتتتتتتتتتتت مبارک . عید سه تایی مون مبارک:) ایشاله سال خوبی در کنارهم سه تایی داشته باشیم:-* امسال عید برای من و باباوحید خیلییییییییییییییی متقاوت بود چون جنابعالی رو ذخیره داشتیم :دی بخاطرهمین یه عیدی خاص هم برات سفارش دادیم که ایده از مامان بود پیدا کردن محل سفارش از بابا و تحویل سفارش دوباره از مامان بود اینم از سفارش من و باباوحید برای عیدی شازده کوچولومون که شما باشی این عیدی امیرحسین بود برای ماهان عزیزم اینم یه برچسب اعداد خوشکل هدیه خاله فهیمه بود. دستش درد نکنه. قرار شد تاریخ تولدت که معلوم شد مطابق اون بچسبونم به دیوار:) و اما عیدی مادرجون پدرجون یه...
1 فروردين 1396
1